یکی از جذاب ترین جنبه های رقابت کامارو و موستانگ در طراحی های در حال تکامل آنها نهفته است. شورولت کامارو و فورد موستانگ از مدلهای افتتاحیه خود در دهه 1960 تا مدلهای شیک و مدرن امروزی، دستخوش تغییرات دگرگونی شدهاند که نشاندهنده تغییر در روند طراحی خودرو و ترجیحات مصرفکنندگان است.
در دهه 1960، زبان طراحی کامارو و موستانگ روح آن دوران را تجسم بخشید. فورد موستانگ با کاپوت بلند، عرشه کوتاه و مشخصات فست بک متمایز خود، به نمادی از شور و نشاط و سرعت جوانی تبدیل شد. از سوی دیگر، کامارو از زیباییشناسی عضلانیتر و تهاجمیتری بهره میبرد که نشاندهنده تعهد شورولت به رانندگی با عملکرد بالا است. دهه بعد شاهد تغییراتی در طراحی خودرو بود که هم تحت تأثیر عملکرد و هم الزامات نظارتی بود. هر دو خودرو به گونه ای تغییر شکل دادند که استانداردهای ایمنی و آلایندگی را برآورده کنند و در نتیجه سبک بدنه اصلاح شد. خطوط براق دهه 1960 در این دوره به شکلهای زاویهدارتر و اساسیتر تبدیل شدند.
دهه 1980 چندین چالش منحصر به فرد را برای صنعت خودروسازی به همراه داشت، از جمله کامارو و موستانگ. بحران نفت و تمرکز بر بهره وری سوخت بر انتخاب های طراحی تأثیر گذاشت و منجر به پروفایل های کوچکتر و آیرودینامیک تر شد. در حالی که عملکرد ضربه موقتی خورد، دهه 80 زمینه را برای پیشرفت های تکنولوژیکی فراهم کرد که تکرارهای آینده را شکل می داد. در دهه 1990، نسل چهارم موستانگ بازگشتی به استایلی تهاجمی و جسورانه داشت، در حالی که کامارو پس از یک وقفه کوتاه، بازگشت پیروزمندانهای با ظاهری شیکتر و مدرنتر داشت.
در قرن بیست و یکم، کامارو و موستانگ هر دو از زیباییشناسی مدرن استقبال کردهاند و در عین حال به میراث خود ادای احترام کردهاند. نسل پنجم و ششم از راندمان آیرودینامیکی، فناوری پیشرفته و تعهد به عملکرد و راحتی برخوردارند. عناصر طراحی مانند جلوپنجره های متمایز، کاپوت های حجاری شده و پروفیل های شیک همچنان تخیل علاقه مندان به خودرو را به خود جذب می کنند.